خب٬ پرشينبلاگ هم ظاهرا سر و مر و گنده است٬ و اون صفحهی سياه وحشتناک هم سرکاری بوده! تنها فايدهش(!) برای من اين بود که اون موقع که حس نوشتن داشتم٬ نتونستم بنويسم٬ عوضش حالا که ساعت از ۳ نصفهشب هم گذشته٬ و میدونم که فردا بابا نمیذاره زياد بخوابم٬ پرشينبلاگ خوب کار میکنه!
اوضاع مملکت هم که حسابی به هم ريخته است٬ و همه نگران... کنجکاوم که بدونم اين روزا توی اخبار شبکههای رسمی ايران چی میگن... بابا اون موقعها حرف جالبی میزد٬ میگفت ما توی اين سالها ياد گرفتيم که از طريق شنيدن دروغهايی که بهمون میگن٬ پی به واقعيتها ببريم... نمیدونم الآن چه دروغهايی میگن...
اوضاع مملکت هم که حسابی به هم ريخته است٬ و همه نگران... کنجکاوم که بدونم اين روزا توی اخبار شبکههای رسمی ايران چی میگن... بابا اون موقعها حرف جالبی میزد٬ میگفت ما توی اين سالها ياد گرفتيم که از طريق شنيدن دروغهايی که بهمون میگن٬ پی به واقعيتها ببريم... نمیدونم الآن چه دروغهايی میگن...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر