Sometimes I feel my heart will overflow ...
نمایش پستها با برچسب موسیقی. نمایش همه پستها
نمایش پستها با برچسب موسیقی. نمایش همه پستها
۱۰/۱۰/۱۳۸۷
۸/۰۲/۱۳۸۷
۴/۰۸/۱۳۸۷
پیر فرزانه
نمیدانم فوقالعاده بودن این آهنگ را باید مدیون که بود؛ حافظ؟ پریسا؟ و یا شاید علی حاتمی؟
(توضیح: آهنگ اول ویدیو)
برچسبها: موسیقی
۱۱/۱۱/۱۳۸۶
حاج قربان
امروز فیلم کوتاهی در مورد استاد حاج قربان سلیمانی، دوتارنواز خراسانی در یوتیوب پیدا کردم. صدای دوتار حاج قربان همیشه مستم میکند، از دیدن ویدیو و شنیدن صدای ساز استاد ذوقزده شدم، خواستم بیایم اینجا و با بقیه قسمتش کنم که چشمم به نظرات افتاد... نمیخواستم باور کنم اما متاسفانه نتیجه جستجو هم میگفت که حاج قربان حدود ده روز پیش فوت کرده است.
یادش گرامی باد! صدای سازش آسمانی بود...
فیلم (زخمههای عشق) را اینجا ببینید: قسمت اول ، قسمت دوم
یادش گرامی باد! صدای سازش آسمانی بود...
فیلم (زخمههای عشق) را اینجا ببینید: قسمت اول ، قسمت دوم
برچسبها: موسیقی
۶/۲۴/۱۳۸۶
سالگرد
زمان مثل برق و باد میگذرد. چند روز پیش دومین سالگرد مهاجرتم بود، و چند روز پیش از آن هم سالگرد نقل مکانم به کالیفرنیا. در این دو سال بسیار دیدهام، شنیدهام، تجربه کرده ام، یاد گرفتهام.
مدتی از این که به دلایل مختلف در درس خواندنم وقفه ایجاد شده بود، به شدت ناراحت بودم؛ تا این که یک روز به ماجرا جور دیگری نگاه کردم. از خودم پرسیدم اگر قرار باشد همین فردا بمیرم، در کدام حالت از زندگیام راضیتر بوده ام؟ ماندن در ایران و مرگ با لیسانس از دانشگاه علامه، و یا سفر کردن، تجربهی یک زندگی متفاوت، و مرگ با وضعیت دانشجوی انصرافی؟ بدون تأمل جواب دادم: حالت دوم، و دیگر بابتش غصه نخوردم.
... و بالاخره دوهفته پیش کالج را شروع کردم. کنار گذاشتن تنبلی بعد از دو سال دوری از درس کمی مشکل است، اما امکان پذیر و اجتناب ناپذیر!
در آخر هم این ویدیو را که خودم از شنیدنش به وجد آمدم، به خاله نازی مهربانم (که یک آذری افتخاری است) تقدیم میکنم، که چون کامنت نمیگذارم، فکر میکند وبلاگش را نمیخوانم.
مدتی از این که به دلایل مختلف در درس خواندنم وقفه ایجاد شده بود، به شدت ناراحت بودم؛ تا این که یک روز به ماجرا جور دیگری نگاه کردم. از خودم پرسیدم اگر قرار باشد همین فردا بمیرم، در کدام حالت از زندگیام راضیتر بوده ام؟ ماندن در ایران و مرگ با لیسانس از دانشگاه علامه، و یا سفر کردن، تجربهی یک زندگی متفاوت، و مرگ با وضعیت دانشجوی انصرافی؟ بدون تأمل جواب دادم: حالت دوم، و دیگر بابتش غصه نخوردم.
... و بالاخره دوهفته پیش کالج را شروع کردم. کنار گذاشتن تنبلی بعد از دو سال دوری از درس کمی مشکل است، اما امکان پذیر و اجتناب ناپذیر!
در آخر هم این ویدیو را که خودم از شنیدنش به وجد آمدم، به خاله نازی مهربانم (که یک آذری افتخاری است) تقدیم میکنم، که چون کامنت نمیگذارم، فکر میکند وبلاگش را نمیخوانم.
۵/۲۰/۱۳۸۶
Fast Car
در راستای جبران غیبت طولانی مدت گذشته و همچنین روشن نگه داشتن چراغ
خانه، این آهنگ را به کسانی که (با توجه به فــیلترینگ) قادر به شنیدن و
دیدنش هستند، تقدیم میکنم.
این خانم (بله، درست خواندید! من هم اول همین اشتباه را کردم.) خواننده و
ترانهنویس امریکایی از اکتشافات اخیرم هستند، و این آهنگ یکی از
معروفترین آهنگهایشان است که در سال ۱۹۸۸ منتشر شده است.
دلیل این که چرا کشف من با نوزده سال تاخیر صورت گرفته، هنوز مورد بررسی است.
دوست
دارم از موسیقیهای مورد علاقهام اینجا بگذارم، اما متاسفانه برای امثال
من که دات کام نیستند، امکانات کافی موجود نیست. (یا شاید هست و من اطلاع
ندارم.)
پس فعلا درود بر یوتیوب
خانه، این آهنگ را به کسانی که (با توجه به فــیلترینگ) قادر به شنیدن و
دیدنش هستند، تقدیم میکنم.
این خانم (بله، درست خواندید! من هم اول همین اشتباه را کردم.) خواننده و
ترانهنویس امریکایی از اکتشافات اخیرم هستند، و این آهنگ یکی از
معروفترین آهنگهایشان است که در سال ۱۹۸۸ منتشر شده است.
دلیل این که چرا کشف من با نوزده سال تاخیر صورت گرفته، هنوز مورد بررسی است.
دوست
دارم از موسیقیهای مورد علاقهام اینجا بگذارم، اما متاسفانه برای امثال
من که دات کام نیستند، امکانات کافی موجود نیست. (یا شاید هست و من اطلاع
ندارم.)
پس فعلا درود بر یوتیوب
برچسبها: موسیقی
۵/۱۸/۱۳۸۶
نغمهي بهاری (در تابستان!
چرا نمینویسم؟
مدتی کامپیوتر نداشتم، مدتی سفر بودم، مدتی خط فارسی نداشتم، و مدتی (که هنوز هم ادامه دارد) هم وبلاگ نوشتنم نمیآمد. معمولا بعد از وقفههای طولانی، نوشتن برایم سخت میشود. فعلا این فیلم حدودا نیمدقیقهای را از سفر قبلیام به ونکوور اینجا میگذارم تا سکوت را شکسته باشم، باشد که نوشتن آسانتر شود.
مدتی کامپیوتر نداشتم، مدتی سفر بودم، مدتی خط فارسی نداشتم، و مدتی (که هنوز هم ادامه دارد) هم وبلاگ نوشتنم نمیآمد. معمولا بعد از وقفههای طولانی، نوشتن برایم سخت میشود. فعلا این فیلم حدودا نیمدقیقهای را از سفر قبلیام به ونکوور اینجا میگذارم تا سکوت را شکسته باشم، باشد که نوشتن آسانتر شود.
اشتراک در:
پستها (Atom)