شنیدهام مجموعه کتابی وجود دارد به نام "پری هاتر" یا چیزی شبیه به این. پری ظاهرا نام دختر یتیمی است که در شهرستان درس میخواند و قهرمان داستان است. میگویند خواندن این کتابها خیلی بیکلاس، غیرروشنفکری، "پوپولیستی" و اینجور چیزهاست. (درست نمیدانم این پوپولیستی چه جور مرضی است، اما پنداری هر چه که هست، از اسهال هم بدتر است.) و همانطور که بر همه روشن است هیچ کدام از این وصلهها به من نمیچسبد وگرنه چند هفته پیش آمده بودم و اینجا نوشته بودم: «تمام شد، خواندن داستانی که از دورهی دبیرستان دنبالش میکردم، بالاخره تمام شد!»
اما من و این حرف ها؟!
اما من و این حرف ها؟!
۴ نظر:
pary hotter ro ie nevisande eee be nam hamideh fahimi neveshte va hichkas tosie nemikone ke bekhooni
be jash ketabe inak ensaane marx ro bekhoon, ghahve ham ziad bokhor (talkh)
kolah ham nakhar, bejash einak bekhar :)
البته ما هم این وصله ها بهمون نمیچسبه! ولی واقعاً خوندن اون بیست صفحه آخر چه حس غریبی داشت برای اونهایی که وصله بهشون میچسبه.. انگار حالا یک چیزی توی زندگی کم شده
Sheni Jan, Salam. Happy New Home! I like it! It's happy and beautiful just like you said. I hope the new environ will make you write more. Mobarak basheh. Be good and live long my young friend.
Paging Sheni. Paging Sheni. Say something. A new post, maybe?
ارسال یک نظر