«من ایرانی هستم و به ایرانی بودنم هم افتخار میکنم.» چند بار این جمله رو شنیدهایم؟ چند بار به زبونش آوردهایم؟ احتمالا مورد استفادهاش برای ایرانیهای خارج از کشور بیشتره. این جمله نژادپرستانه به نظر نمیاد؟
«من ایرانی هستم.» یه جملهی خبری که داره یه واقعیت رو بیان میکنه٬ این واقعیت که من اهل کدوم کشورم٬ یا در واقع در کجای این کرهی فسقلی زمین به دنیا اومدم.
«من به ایرانی بودنم افتخار میکنم.» چرا؟ چرا من به ایرانی بودنم افتخار میکنم؟ آیا ایرانی بودن قابل افتخاره؟ چرا؟ به خاطر تمدن کهن دوهزاروپونصد سالهش؟ به خاطر آثار باستانیش؟ به خاطر زیباییهاش؟ به خاطر چی؟ با فرض این که همهی اینها و شاید خیلی چیزهای دیگه٬ همه نکات مثبتی باشند٬ آیا باز برای من افتخارآفرینند؟ من چه نقشی در ایجاد اونها داشتهام؟
من آدمی هستم که بر حسب تصادف/سرنوشت/تقدیر در ایران به دنیا اومدهم. در انتخاب این موضوع هیچ دخالتی نداشتهم. ممکن بود توی هر کشور دیگهای به دنیا بیام٬ یا حتی توی یه کرهی دیگه. کسی چه میدونه... مسخره نیست که به خاطر این موضوع مفتخر باشم؟ جدا خندهدار نیست؟
من اما به ایرانی بودنم افتخار نمیکنم! اشتباه نشه٬ این افتخار نکردن رو نباید به معنی شرمسار بودن دونست؛ که شرمسار بودن از این موضوع هم٬ به اندازهی افتخار بهش مسخره است. من ایرانیام. این یه واقعیته. از بیانش هم هیچ ابائی ندارم. حتی از وقتی که متوجه شدهم بعضی ایرانیهای خارج از کشور به خاطر ذهنیتی که الآن از ایران وجود داره٬ ملیتشون رو کتمان میکنند یا خودشون رو «پرژن» و اهل «پرشیا» معرفی میکنند٬ کمی تعصب پیدا کردهم که در جواب این سوال که کجایی هستم٬ حتما بگم «ایرانی».*
من اما دوست دارم که جملهم رو همینجا تموم کنم. «من ایرانی هستم.» نقطه سر خط.
*اوایل زیاد توجه نداشتم٬ و هر کدوم که زودتر به زبونم میومد٬ میگفتم. «پرژن» دوسیلابی از «ایرانین» چهارسیلابی آسونتره! البته هرگز نگفتم «آی ام فرام پرشیا»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر